وضعیت سیاسی و اجتماعی شیعیان عراق در دوران حزب بعث 2003-1968م/1347-1382هـ ش
پایان نامه
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی
- نویسنده ابرار حیدری
- استاد راهنما سید حسین فلاح زاده احمد سعدی
- تعداد صفحات: ۱۵ صفحه ی اول
- سال انتشار 1389
چکیده
پس از کودتاهای متعدد در عراق و نقشی که شیعیان در انقلاب 1920 در برابر تجاوز انگلیس داشتند و بالاخره بوجود آمدن دولتهای مستقل در عراق، در سال 1968 حزب بعث زمام امور را در عراق بدست می گیرد. حزب بعث پیش از آن در اوایل دهه 50 میلادی متولد شد. اندیشه های بیطار و عفلق شالوده اصلی تفکرات و اندیشه حزب بعث را که بشدت قوم گرا و پان عربیسم بود را تشکیل می دهد. ضعف دولتهای عراق و وجود احزاب و جریانات متعدد قوم گرا و کمونیست در عراق به حزب بعث اجازه صعود به قدرت را با دو کودتا فراهم نمود. پیش از آن شیعیان وبدلیل محرومیتهای مداوم ناشی از سیاستهای وضع شده از دوران اشغال عراق، که از صحنه سیاسی عراق دور بودند؛ بتدریج و متأثر از جریانات متعدد، دوره جدیدی را آغاز کردند. تهدیدی که کمونیست و انتشار آن در عراق داشت علما و نخبگان را به تحرک و مقابله واداشت. اندیشه سیاسی در این دوره در میان طلبه های جوان حوزه و دانشجویان متدین، رشد کرد. تأسیس "حزب الدعوه الاسلامیه" در اوایل دهه 60 میلادی برمبنای اندیشه حکومت دینی و نقشی که علمای جوان و اندیشمند و نخبگان جامعه در پیشبرد آن داشتند، نمونه ای از ظهور تفکرات سیاسی – مذهبی در آن دوره است. شیعیان عراق که اغلب درمناطق وسیع و حاصلخیز فرات میانی وجنوب سکونت دارند تاریخ و سابقه تشیعشان متفاوت است. تشیع جنوب و فرات میانی، ریشه ای بسیار کهن دارد و اساسا اسلام شیعی از آغاز ارتباطی تنگاتنگ با عراق داشت. وقایع آغازین در تاریخ تشیع، اغلب در عراق روی می دهد ومنهای یک نسل اقلیت اصحاب پیامبر مانند ابوذر و سلمان و عمار و مقداد، مکه و مدینه شیعه ای نداشت وتشیع در کوفه از زمان امام علی(ع) خود را آشکار ساخت. از این روی قبایل بسیاری مانند عبدقیس و خزاعه، بجیله و همچنین بنی اسد تشیعشان دیر پاست. با این وجود برخی بلکه بسیاری در قرنهای 18 و 19 و بدلایل متعددی به تشیع گرویدند و یکجانشینی و زراعت را پیشه کردند. یکجا نشینی عشایر و اسکان دایمی آنها اگرچه گاها بدلایل سیاسی، توسط عثمانیها برای تضعیف شالوده عشایری صورت پذیرفت؛ ولی سبب گردید تا قبایل در جریان ارتباط با قبایل شیعه و سکونت در مناطق حاصلخیز نهر هندیه در کربلا، به تشیع گرایش نمایند. وجود عتبات مقدس در عراق و ورود مداوم زائران عتبات از جنوب عراق نیز یکی از دلایل عمده تشیع قبایل مناطق جنوبی عراق گردید. حوزه علمیه در نجف نقش قابل ملاحظه ای در تکوین جامعه شیعی عراق ایفا نمود ومبلغان نیز در این دوره سهمی البته باشدت و ضعف، در تشیع قبایل داشتند. دولت جدید بعث، پس از اندک زمانی توانست قدرت خود را با تصفیه بی سابقه رقیبان و مخالفانش و با ایجاد رعب و وحشت در روشهای تصفیه افراد، تحکیم بخشد. شیعیان و بدلایل فراوانی رقیب و مخالف تلقی شدند. تفکر سیاسی شیعی که در میان متفکران و نخبگان شیعه عراق انتشار یافته بود اساسا شالوده حکومت بعث که مبنایی سکولار داشت را هدف قرار می داد. بهمین جهت اندیشه های سیاسی و بتدریج اندیشه و مذهب تشیع دشمن و رقیب حکومت تلقی شد. رژیم بعث با ابزارهای گوناگون و در سه جهت سعی کرد تا جامعه شیعی عراق را که اغلبیت جامعه عربی و مذهبی را در عراق تشکیل می دهند، نابود بلکه استیصال نماید. ابتدا با مطرح کردن مسأله شعوبی و احیای آن و خطری که نسبت به جامعه عربی دارد، آن را به شیعیان نسبت داد و آنان را ضد عرب معرفی کرد. اگرچه گستردگی حرکت قوم گرا در کشورهای عربی بحثهای شعوبی گری را زنده کرد ولی با شتاب فراوان، انقلاب اسلامی در ایران حرکتی مجوسی فارسی بر مبنای شعوبی گری تحلیل شد و سپس میان تشیع و عجم پیوند داده شد. و بدین ترتیب ریشه های عربی شیعیان عراق مورد تردید و بالاخره نفی شد. شیعیان عراق که بسیاری از قبایل اصیل عربی بودند، فارس و اجنبی خوانده شدند و بالاخره وابسته و ستوان پنجم دشمن معرفی شدند. این بحثها زمینه ساز اخراج هزاران بلکه چند میلیون عراقی شیعه و اسقاط تابعیت آنان گردید. مسأله آوارگان و اخراج بی دلیل شیعیان از عراق بی شک در پی استیصال شیعه در عراق قابل ارزیابی است. محدودیتهای اعمال شده بر شیعیان توسط رژیم برای تضعیف پایه های اقتصادی و فکری و فرهنگی آنان بود. تاجران و سرمایه گذاران و ملاکان شیعه، ابتدا با وضع قوانین دست وپاگیر و بالاخره با اخراج و تصفیه بنا بر اسناد و مدارک فراوان، از صحنه حذف شدند. تا آن زمان شیعیان بدلیل دور بودن از موقعیت های سیاسی و پست های دولتی به کارهای اقتصادی و تجاری روی آورده بودند و اتاق بازرگانی بغداد تا آن زمان در اختیار غالبیت شیعه بود. اندیشه و تفکرات شیعی با محدودیتهای اعمال شده بر علیه حوزه ، دستگیری و تعقیب امامان جماعت و وکلای مراجع، جمع آوری کتابهای شیعی و ممنوعیت چاپ و حتی نگهداری کتابهای شیعی و مجازاتهای سنگین اعمال شده در نگهداری این تالیفات و بالاخره انتشار کتابهای موهن و تحقیر مذهب و تغییر تاریخ دور و نزدیک تشبع مانند انقلاب 1920، در کتابهای رسمی رفته رفته تضغیف شد. نابودی حوزه های علمیه بنا بر شواهد و مدارک هدف نهایی رژیم بود. رژیم بصورت بی سابقه ای خود را در مسائل مربوط به حوزه علمیه وارد نمود. بر روند تدریس و دروس ارائه شده نظارت کردو طلبه ها را بشدت محدود و کنترل نمود و بالاخره طلبه ها را که از سربازی معاف بودند به خدمت فرا خواند. مساجد شیعی تعطیل و یا ائمه جماعت توسط رژیم تعیین می شد. عناصری وابسته را به کسوت روحانیت درآورد تا بتوانند علاوه بر کنترل حوزه از درون به اختلافات درون حوزه دامن زده و یا تنش و اختلاف ایجاد نمایند. همچنین از رسیدن وجوهات شرعی به مراجع جلوگیری شد و علما از اظهار نظر در مسائل اجتماعی منع شدند. بنابر آمار و ارقام تعداد طلبه های حوزه علمیه نجف در سال 1991 یعنی 23 سال پس از روی کار آمدن بعث به 800 طلبه تنزل پیدا کرد؛ این در حالی است که تعداد طلبه ها با روی کار آمدن بعث 20 هزار طبه بر آورد می شد. بی تردید با جدا شدن جامعه شیعی از حوزه علمیه و تضعیف آن و مسدود شدن راههای ارتباطی با اندیشه های مذهبی، اندیشه شیعی در عراق نه در گرایش مذهبی صرف بلکه در عمق معرفتی آن بشدت ضعیف گردید. به نابودی کشاندن فرهنگ شیعی اگرچه با تضعیف مراکز قدرت آن مانند حوزه علمیه و اندیشه و منابع تغذیه فکری آن دنبال می شد ولی به موازات آن عشایر شیعه که شالوده نظام اجتماعی و بخش اعظم جامعه عراق را تشکیل می دادند، مورد هدف قرار گرفتند. آداب و رسوم عشایری در عراق ریشه ای کهن دارد و بدلیل ضعف حکومتهای مرکزی، گاه عرف عشایری جایگزین قوانین می شد. رژیم بعث با ایجاد اختلاف و تنش میان عشایر و تقویت برخی عشایر در برابر دیگری، اگرچه عشایر را به عنوان یک گروه ابقا نمود ولی اصول اولیه عشایری مانند اخوت و حمیت و جوانمردی را، هدف قرار داد و انان را در حقیقت وسیله ای برای پیشبرد اهداف رژیم حفظ نمود. مبارزه با شعایر حسینی چه با مبارزه منفی و چه با شیوه های تحقیر و خرافه جلوه دادن شعایر، برگزاری جشنها و تشویق ازدواجها در روزهای عزاداری شیعیان، راهکار دیگر رژیم در مبارزه با فرهنگ تشیع بود. وبالاخره تلاش رژیم برای بی هویت نمودن شیعیان و در تنگنا قرار دادن آنان برای تن دادن به کارهایی که با تفکرات و اندیشه انان نا سازگار و مخالف است. ازجمله عضویت در حزب بعث، مشارکت در جنگ علیه ایران و ارائه گزارشهایی بر علیه همکاران، آشنایان و یا هسایگان برای نجات خویش، مواردی است که به گگسستگی و بی هویتی یک جامعه می انجامد. راهکار سوم رژیم در مبارزه با شیعیان، تصفیه، اعدام و اخراج شیعیان بود. اگرچه غیر از شیعیان مانند کردها و یا در اوایل کمونیستها نیز با همین روشها تصفیه می شدند ولی بنای مبارزه با هریک از این گروهها و یا احزاب مخالفت بود، مسأله ای که در مورد شیعیان هرگز صدق نمی کرد و یا از زاویه ای دیگر رژیم، اساسا تشیع را همردیف مخالفت با خویش قلمداد می کرد. شکنجه ها، اعدامهای دست جمعی و نابودی مناطق مسکونی و بسیاری از دهکده های شیعی، با اسناد و مدارک فراوانی به اثبات رسیده است. می توان سرلوحه این جهت گیری رژیم را در اعدام آیت الله صدر، مرجع و اندیشمند حوزه دانست که در جریان مخالفت با رژیم طی مقدماتی دستگیر و سپس تصفیه شد. این مبارزه همه جانبه رژیم برای نابودی شیعیان عراق با سه رویکرد و عملکرد متفاوت از سوی شیعیان مواجه شد. این سه رویکرد، گاه به موازات همدیگر در حال جریان و شکل گیری بود و هریک اندیشه و راهبرانی داشت. اصلاح وضع موجود ویا رویکرد اصلاحی شیعیان عراق در پی ان بود تا بتواند توسط عناصر معتدل رژیم دست به اصلاحاتی در احقاق برخی حقوق شیعیان نماید. این رویکرد که توسط آیت الله محسن حکیم مرجعیت وقت شیعه دنبال می شد، نمونه های فراوان تاریخی دارد. نامه های مکرر ایشان به بکر و سعی در عدم درگیری با دولت، از نشانه های این تحرک است. رویکرد دیگر،مبارزه و رویارویی با رژیم بشمار می رود. این رویکرد شیعیان از چند منظر قابل ارزیابی است. دشمنی ومبارزه رژیم با تشیع و شیعیان و تعقیب و ترور و شکنجه آنان، راهی جز مبارزه فراروی شیعیان قرار نمی داد. علاوه بر آن اندیشه نوپای حکومت دینی که از اوایل دهه 60 میلادی در میان نخبگان شیعی درحال رشد و نمو بود به صورتی طبیعی شیعیان را در برابر رژیم قرار می داد. و بالاخره پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تأثیرات عمیق آن بر جامعه شیعی عراق چه به لحاظ الگوبرداری از شیوه و روش مبارزه وچه ایمان به اصل مبارزه و براندازی، قابل ارزیابی است. علاوه بر حمایتهای آن از شیعیان عراق در پذیرش و پرورش معارضین. حزب الدعوه سمبل یک جنبش اسلامی شیعی برای براندازی رژیم بعث بود و آیت الله صدر در حوزه نجف نیز نماد این تفکر و راهبرد آن بشمار می آمد. با شهادت زود هنگام ایشان و تا انتفاضه سال 1991م، این رویکرد هیچگاه حالت مردمی و انقلابی بخود نگرفت و توسط چریکیهای نظامی احزاب معارض عراقی دنبال می شد. از آن پس آنچه که در جامعه شیعی عراق دنبال می شد، "تلاش باری حفظ بقا" است. رویکرد سوم شیعیان که به آن پرداخته شده است. اظهار مسالمت، عدم مخالفت و ریارویی مستقیم با رژیم و همراهی با آن نه تنها در میان اقشار جامعه شیعی بلکه در حوزه علمیه نجف با روی آوردن به درس و بحث و عدم دخالت در کلیه مسائل سیاسی و اجتماعی، دنبال شد. اگرچه باتسلیم بظاهر کلیت جامعه شیعی داخل ، هیچکاه این احساس بیگانگی و دشمنی متقابل رژیم و شیعیان از میان نرفت و با اظهار مسالمت انان، رژیم شیعیان را دشمنی خفته می دید؛ وقایع سال 1991صحت گمان رژیم را به اثبات رساند. پس از اقدام نظامی عراق برای اشغال کویت و شکست دولت عراق در تحقق این هدف در پی عکس العمل شدید مجامع بین المللی و محاصره آن و اقدام نظامی علیه عراق که منجر به نابودی زیرساختهای اقتصادی و نظامی عراق گردید؛ شیعیان طی تحرکی وسیع سعی نمودند دولت را ساقط نمایند. این قیام سراسری که به انتفاضه شعبانیه شناخته می شود با انتشار در مناطق کرد نشین 18 استان را ساقط و عملا تنها یک گام تا پیروزی نهایی داشت. ولی این قیام بدلایل گوناگون ناکام ماند. تشتت و ضعف رهبری شیعیان که این حرکت را رهبری و به سرانجام برساند، حمایت قدرتها و کشورهای عربی از رژیم برای سرکوبی این قیام- بگونه ای که ممنوعیت پرواز لغو و اجازه داده شد تا بالگردها برای بمباران مناطق انتفاضه به پرواز در ایند- و بالاخره وحشیگری رژیم در سرکوبی و مواجهه با این قیام ؛ برخی از مهمترین دلایل ناکامی شیعیان در انتفاضه شعبانیه است. این ناکامی عواقب و پیامدهایی را بدنبال داشت که در بیان وضعیت سیاسی و اجتماعی شیعیان در این دوره و تا سقوط رژیم به آن پرداخته شده است. اظهار وافشای دشمنی رژیم نسبت به شیعیان یکی از این پیامدها است. رژیم علنا و در روزنامه های رسمی وابسته به دولت و همچنین سخنان مقامات رده بالای دولتی از جمله شخص صدام حسین، شیعیان را دشمن خویش معرفی کرد. بهمین جهت اگرچه کل جامعه عراق به دلیل محاصره اقتصادی اعمال شده نسبت به عراق، دچار مضیقه بودند ولی شیعیان سهم بالایی را داشتند. منافذ حیات اقتصادی پس از تخریب کامل بنیه های اقتصادی شیعیان مانند تخریب مناطق زراعی و قطع میلیونها نخل، در اختیار رژیم قرار داشت. شهرهای شیعه نشین بویژه نجف و کربلا کاملا جنگزده و تخریب می شد و مساجد، حسینیه ها و کتابخانه ها به آتش کشیده می شد. این اقدامات تا جاییی پیش رفت که رژیم برای مهار مبارزات شیعی دست به خشکاندن منطقه وسیع هور جنوب، زد. رژیم با بنای سدهای متعدد و انحراف مسیر فرات، منطقه مسکونی 850 هزار از ساکنان شیعه هور جنوب را به نابودی کشاند. به موازات این اقدامات پس از انتفاضه، موج غیر قابل تصوری از اسلام خواهی، شیعیان عراق را در بر گرفت. زیارت مراقد بصورت عجیبی با حضور میلیونی زائران مواجه گردید که البته این تغییرات ریشه ها و دلایلی دارد که در رساله به آن پرداخته شده است. شکسته شدن هیبت و ترس از رژیم در میان شیعیان، تمایل رژیم به اظهار و تقویت مظاهر اسلامی برای جذب ملتهای اسلامی و ترس از قیامی دیگر توسط شیعیان عراق و بالاخره ظهور ایت الله محمد صدر و اقامه نماز جمعه از جمله این دلایل است. اقامه نماز جمعه در عراق از زوایای متعدد قابل ارزیابی است. حضور چشمگیر نمازگزاران و توجه به مسائل اجتماعی در خطبه های نماز از جمله پیامدهای آنست. با این وجود این حضور در جامعه عراق وحدت و هماهنگی نداشت و باعث تشتت و اختلاف در جامعه شیعی گردید. حمایت رژیم از اقدامات آیت الله محمد صدر، انتقاد وی از مراجع نجف و اتهام ایشان به همدستی با رژیم از سوی مخالفان به این اختلافات دامن می زد. در این سوی معارضین و پس از شکست انتفاضه به صراحت عجز و ناتوانی خود را در اسقاط رژیم اعلام می داشتند. احزاب معارض یکی از دلایل عمده سرنگونی رژیم را ترس کشورهای غربی و عربی از بنیادگران شیعی قلمداد کردند. از این روی آنان سعی کردند تا با هرچه نزدیک شدن به آنها، مقدمات اسقاط رژیم را فراهم سازند. در پی اقدام ایلات متحده برای اسقاط رژیم بعث شیعیان فتوایی در نبرد با اشغال عراق، همانند 1920 نداشتند و یا حداقل مردم را برای دفاع از عراق بسیج نکردند و شیعیان معارض وصف "خیانت" و "همکاری با اشغالگران بلاد اسلامی" را در میان ملتهای مسلمان در برابر بقای رژیم بعث بر سر قدرت بجان خریدند. حکایت ضعف و تشتت شیعیان عراق که بطور عمده ناشی از سیاستهای رژیم بعث بود، با سقوط رژیم بعث پایان نپذیرفت و آثار آن در حیات سیاسی و اجتماعی شیعیان قابل پی گیری است. شاید مقایسه ای میان وضعیت شیعیان در دهه 60 میلادی با دهه 2000 میلادی حقایق شگفتی را در برابر محققان روشن سازد. علاوه بر بررسی تاثیرات اجتماعی سیاستهای رژیم بر جامعه شیعی عراق نیز بحثی است که کمتر به آن پرداخته شده است اگرچه بسیاری از وقایع این دوره مانند مساله هور و انتفاضه و نماز جمعه جای موشکافی و بحثهای تخصصی دارد. ولی آنچه که هدف این رساله بود بیانی روشن از وضعیت سیاسی و اجتماعی شیعیان این دوره و اثبات این فرضیه است که پایه های فکری، فرهنگی و سیاسی شیعیان در پی اقدامات رژیم برای نابودی و استیصال آنان، بشدت آسیب دیده و تضعیف شد.
منابع مشابه
جایگاه شیعیان در ساختار سیاسی جدید عراق
با توجه به تغییرات پیشآمده در کشور عراق پس از سال 2003، شیعیان که در طول تاریخ عراق در موضع ضعف قرار داشتند، توانستند نفوذ قابل توجهی در ساختار دولت عراق به دست آورند و دولتی شیعی را برپا کنند. شیعیان در قالب احزاب و گروههای اسلامگرا اهداف خود را پیش میبرند و اگرچه در بسیاری از جزئیات اهدافشان با هم اختلاف دارند، ولی در اصل کلی هویتسازشان، یعنی اسلام و برپایی جامعهای اسلامی، با هم متحد و ...
متن کاملبررسی تأثیر زمینههای همگرایی و واگرایی جریانهای سلفیـتکفیری و بازماندگان حزب بعث بر بحران امنیتی عراق
پس از حمله آمریکا به عراق درسال 2003 که به سقوط رژیم صدام منجر شد، عراق همچون افغانستان به صحنة کارزار نیروهای سلفیـجهادی با اشغالگران آمریکایی تبدیل گردید. این نیروها که در افغانستان دارای تجربه و شبکه منظم و منسجمی برای مقابله با اشغالگری شوروی بودند در عراق نیز با اتکاء به این تواناییها توانستند چالشها و مخاطرات نظامی و امنیتی جدی برای آمریکا ایجاد نمایند و در ادامه نیز در تقابل با دول...
متن کاملتاثیر تحولات اخیر خاورمیانه بر وضعیت حزب بعث (مطالعه موردی سوریه و عراق)
چکیده ریشه ی تشکیل حزب بعث در جهان عرب به شخصی به نام میشل عفلق بر می گردد. سوری الاصلی که در قاهره درس خواند و تلاش داشت تا سوسیالسم را با ناسیونالیسم عرب گره زده و جهان عرب را احیاء کند. این حزب دو کانون مهم در جهان عرب بویژه در دو کشور سوریه و عراق پیدا کرد. در عراق حزب بعث توانست با کودتاهای فراوان توسط اعضای این حزب و در رأس آنها صدام حسین قدرت را در عراق قبضه کند. در سوریه نیز حافظ اسد ...
15 صفحه اولآسیبها و چالشهای نظام تک حزبی برای فدرالیسم (مطالعه موردی : عراق تحت حاکمیت حزب بعث)
The existence of single-party systems in the world today, on the one hand, and the fact that federal governments in some parts of the world, meanwhile, make the two cases more contemplative. On the other hand, with the advent of both systems in Iraqi society, it is questioned how the interaction of a single-party system with federalism and what problems and challenges have arisen in this regard...
متن کاملجایگاه شیعیان در ساختار سیاسی جدید عراق
با توجه به تغییرات پیش آمده در کشور عراق پس از سال 2003، شیعیان که در طول تاریخ عراق در موضع ضعف قرار داشتند، توانستند نفوذ قابل توجهی در ساختار دولت عراق به دست آورند و دولتی شیعی را برپا کنند. شیعیان در قالب احزاب و گروه های اسلام گرا اهداف خود را پیش می برند و اگرچه در بسیاری از جزئیات اهدافشان با هم اختلاف دارند، ولی در اصل کلی هویت سازشان، یعنی اسلام و برپایی جامعه ای اسلامی، با هم متحد و ...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
نوع سند: پایان نامه
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023